حراج گذاشتن ميراث فرهنگی به نام«خصوصی سازی» راه تازه ای برای غارت ميراث ملی
در اين هفته سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری باز دست به يکی ازعمليات تاريخ زدايي و ضد فرهنگی خود زد. يعنی، موفق شد يک اثر تاريخی 1800 ساله را، که دوره های مختلفی را ـ از دوران ساسانی گرفته تا سلجوقی و صفويه ـ از سر گذرانده، با يک کلک ظاهراً قانونی برای تحويل به بخش خصوصی آماده کند.حال قرار است که اين بنای تاريخی، که پس از عبور از قرن هايي پرتلاطم وديدن مصيبت های طبيعی و انسانی بسيار، تقريباً به سلامت به زمان ما رسيده است، و به گفته ی باستانشناسان از آثار کم نظير ميراث تاريخی ايران بشمارمی رود، به دست سوداگرانی سپرده شود که با آن همان خواهند کرد که با حمام وکيل شيراز و برخی ديگر از مناطق تاريخی خصوصی شده انجام داده اند.اين بنای تاريخی «کاروانسرای دير گچين» نام دارد ـ واقع در کنار جاده ی قم وگرمسار، که در سال 1382 به ثبت ملی رسيده است و، پيش بينی می شده که، با توجه به اهميت تاريخی، قدمت، معماری شکيل و وسعت و زيبايي اش،اکنون که مساله ثبت ميراث جهانی مورد توجه کشورهای دنيا قرار دارد،بتواند به ثبت جهانی نيز برسد. اما در پی کشيدن جاده ی جديد و عريض قم ـ گرمسار، سوداگرانی که هميشه شامه شان برای بوی پول تيز است، به فکر افتاده اند که اين بنا را می توان تبديل به هتلی سودآور کرد و، در نتيجه،دنبال اين نقشه را گرفته اند.اما، از آنجا که، بر اساس قوانين موجود ميراث فرهنگی (حتی در کشور ما)،هيچ دولتی نمی تواند آثار ملی کشور را ـ که جزو نفايس ميراث فرهنگی وتاريخی هستند ـ به فروش رسانده و يا واگذار کند، دولت احمدی نژاد ومعاونت ايشان در سازمان ميراث فرهنگی، برای اين مشکل نيز، که در فرهنگ اصطلاحاتشان با نام «خصوصی سازی» خوانده می شود و، در واقع به حراج گذاشتن ميراث فرهنگی و تاريخی يک سرزمين است، راه حلی پيدا کرده اند که لازم می بينم، قبل از پرداختن به چگونگی اين راه حل، نگاهی سريع داشته باشيم به خود روند «خصوصی سازی ميراث فرهنگی» در ايران.
خصوصی سازی ميراث فرهنگی از کجا شروع شد
فکر واگذاری ميراث فرهنگی در کابينه ی دوم آقای خاتمی مطرح شد و به همين دليل هم سازمان ميراث فرهنگی و سازمان گردشگری را در هم ادغام کردند و آقای حسين مرعشی را بر رآس آن نشاندند تا از طريق اجرای اين طرح، بقول خودشان، منبع درآمد جديدی که می توانست کمتر از درآمد نفت نباشد، بوجود آورند. حتی برخی از مديران وقت سازمان ميراث فرهنگی در بخش خصوصی دست به ايجاد شرکت هایی زدند که بتوانند آثار تاريخی را که دولت آماده واگذاری آنها به بخش خصوصی است، قبل از اينکه به دست غريبه بيافتد خود «بالا بکشند». اما تا بخود بجنبند دوران دوم رياست جمهوری آقای خاتمی به پايان رسيد و آقای احمدی نژاد و معاون فرهنگ دوست اش، آقای اسفنديار رحيم مشاعی، زمام امور مملکت و ميراث تاريخی ملت را به دست گرفتند. آقای رحيم مشايي، در شروع کار خود به عنوان رييس سازمان ميراث فرهنگی وگردشگری، برای دست گرمی، با همکاری شرکتی خصوصی به نام «شرکت توسعه جهانگردی و ايرانگردی»، به مديريت آقای مهدی جهانگيری، نخست به خصوصی سازی اماکن دولتی پرداختند. ايشان، با اين ادعا که املاک واگذاری در گذشته پولی برای دولت نمی ساخته و هزينه ی نگاه داشت شان با دولت بوده است، برخی از اموال دولتی را با رقم هايي بسيار نازل تر از ارزش آن ها به فروش رساندند. در واقع، آقای جهانگيری، به عنوان واسطه ی اين خريد و فروش ها، اموال را خريده و به شرکت خود اضافه می کردند ـ اماکنی مثل هتل لاله ی يزد، هتل لاله ی چابهار، هتل بين ا لمللی سرعين، و همچنين مجمتع آبدرمانی سبلان، و...برخی از اين اماکن، براساس آنچه که کارمندان و کارگران (بيشتر بيکار شده ی) آن ها بعداً افشا کردند، و دفاتر حساب و کتاب آن ها را هم به شهادت گرفتند، «پولساز بوده و دليلی برای فروش آن ها وجود نداشته است». اما اين برای آقای رحيم مشايي و همراهان شان که صاحب شرکت های خصوصی بودند دليل کافی محسوب نمی شد و کار ادامه يافت.
شرکت توسعه ی «جهانگردی» آقای «جهانگيری» در استان های تهران، لرستان، گلستان، آذربايجان غربی، کهکيلويه، و بوير احمد و خراسان شمالی، و 23 استان ديگر شعبه داشته و هتل صخره ای کندوان، شرکت توسعه ی فن آوری اطلاعات ميراث آريا، شرکت توسعه ی مهمانخانه های پرديسان، شرکت هتل های بين المللی راحت، شرکت سرمايه گذاری پاد، شرکت توسعه ی هتل های شرق ايران و موسسات متعدد ديگری را در اختيار دارد. در اين ميان، دو سال پيش (در دی ماه 1386) آقای رحيم مشايي به ناگهان اعلام داشت که تصميم دارد برخی از بناهای باستانی و تاريخی و فرهنگی را نيز، از طريق همين شرکت خصوصی «توسعه جهانگردی و ايرانگردی» به فروش رسانده و يا به بخش خصوصی واگذار کند. و در همان زمان آقای جهانگيری هم به سمت مشاور در سازمان ميراث استخدام شد تا کارهایش ظاهراً جنبه ی دولتی داشته باشد. (همين جا بگويم که چند ماه پيش، وقتی آحضرات ايات در ارتباط با مساله زنان دف زن قرآن به دست، رحيم مشايي را مورد اعتراض قرار دادند و گفتند که بايد استعفا دهد، اين آقا فداکارانه همه ی تقصيرها را به گردن گرفت و از سمت خويش استعفاداد تا رفيق همراهش جناب مشايي آسيبی نبيند). و، اعلام تصميم رحيم مشايي، مبنی بر واگذار کردن يا فروختن ميراث فرهنگی و تاريخی ملت ايران، و در پی آن، رفت و آمدهای مکرر آقای جهانگيری به پاسارگاد و شنيده شدن زمزمه ی «خصوصی سازی اين محوطه ی تاريخی»، واکنش های شديدی را از سوی فرهنگ دوستان و حقوقدانان در ايران، و بنياد ميراث پاسارگاد و رسانه ها در خارج از ايران بوجود آورد.
آقای محمد علی دادخواه، وکيل دادگستری و يکی از موسسين کانون وکلای ايران و عضو هديت امنای بنياد ميراث پاسارگاد، در نامه ی سرگشاده ای که در سايت کميته نجات پاسارگاد منتشر شد، رسماً اعلام کرد که: «تصمیمات اخیر سازمان، مبنی بر خصوصی سازی اموال و اماکن تاریخی و فرهنگی کشور، قدم نهادن در بیراهه ای است که به جای حل مساله ی نگهداری و حراست از این آثار که جزيي از وظایف قانونی سازمان ميراث است، اموال عمومی و متعلق به ملت را ملک دولت انگاشته و با واگذاری و استفاده و مدیریت آن اموال به بخش خصوصی، که کم از حراج شان نيست، خیال خود را از بابت هر گونه پاسخ گویی و مسئولیت راحت کرده است». ايشان تاکيد کرد که: «این تصمیم علاوه بر مخالفت و مغایرت با نظم عمومی و اخلاق حسنه، به دلایل قانونی زیر، خلاف قوانین و مقررات مملکتی است. نخست آنکه این اموال در زمره ی اموال عمومی است و به صراحت ماده 26 قانون مدنی، دولت آنها را به عنوان مصالح عمومی و منافع ملی در تصرف دارد و قابل تملک خصوصی نیست. دو دیگر آنکه، با توجه به اصل هشتاد و سوم قانون اساسی، بناها و اموال دولتی که از نفایس ملی است، قابل انتقال به غیر نیست مگر با تصویب مجلس شورای اسلامی؛ آن هم در صورتی که از نفایس منحصر به فرد نباشد. سه دیگر آنکه یادگارهای گرانبهای فرهنگی و تاریخی جزء
میراث مشترک بشری اند و، به موجب ماده 27 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 15 میثاق اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، دولت ها موظف به حراست و حفاظت از آنها هستند». اينگونه يادآوری کردن قوانين موجود درباره ی ميراث فرهنگی به آقای رحيم
مشايي و همراهانش، در واقع، هشداری هم بود به آن هايي که نمی دانستند ميراث فرهنگی و تاريخی (در قوانين داخلی و بين المللی) متعلق به مردم است و حتی دولت هم نمی تواند آن را واگذار کند يا بفروشد مگر اين که مجلس آن را تصويب کند و، تازه، مجلس هم تنها وقتی حق دارد اجازه ی فروش يا واگذاری ميراث مردمان را صادر کند که اين ميراث از نفايس منحصر به فرد
نبوده و، در عين حال، ثابت شده باشد که زيان نگاهداری اين اموال در دست دولت بيشتر از نفعش شان است، يا اين که در خطر نابودی و يا تخريب قرار دارند. و اين دلايل را هم بايد به روشنی در اختيار رسانه ها و عموم مردم
بگذارند. دور زدن قانون و کميته ای برای حذف نفايس ملی اما، از آنجا که آقای رحيم مشايي، و در واقع بيشتر مسئولين حکومت جمهوری اسلامی، تبصره ساختن و قوانين را مخدوش کردن و، به قول خودشان، حلال کردن هر حرامی برايشان آسان است، راه را به سرعت پيدا کردند. بزودی از تشکيل کميته ای خبر شديم به نام «کمیته ی نفايس» که وظيفه اش تشخيص «نفيس بودن»
آثار تاريخی بود و کار واقعی اش خارج کردن نفايس از ليست اشيایی که شامل قوانين می شدند و چون نفيس نبودند می شد از شرشان راحت شد. بلافاصله هم آقای حميد بقايي، معاون آقای رحيم مشايي، «خصوصی سازی ميراث
فرهنگی و تاريخی را يک ضرورت دانست» و بدون اين که دلايل اين ضرورت را توضيح دهد تاکيد کرد که حتی کاوش های باستان شناسی را هم بايد به بخش خصوصی واگذاشت. سه ماه بعد، سازمان ميراث اعلام کرد که کميته به جدا کردن
بناهای غير نفيس از نفيس دست زده و قرار است «غير نفيس» ها را به بخش خصوصی واگذار کنند.
به اين ترتيب، علاوه بر غيرقانونی بودن واگذاری ميراث و دارايي های مردم به بخش خصوصی، اکنون سازمان ميراث فرهنگی دست به يک کار غير قانونی ديگر زده و مشغول آن شد که بناها و آثار و محوطه های ثبت شده را نيز از ليست نفايس ملی خارج کند.
اين بار هم اين عمل حيرت انگيز سازمان ميراث فرهنگی، مدتی موجب برخاستن سر و صداهای اعتراضی شد اما، در مقابل صبر ايوب دولت آقای احمدی نژاد که هميشه بر نشست گرد و خاک ها و قيل و قال ها و فراموشکاری مردم حساب می کند، رفته رفته فروکش کرد.
اما بوجود آوردن کميته ای که کارش حذف نفايس باشد، امری است که در هيچ کشوری، حتی عقب افتاده ترين شان، سابقه نداشته است. دولت ها معمولاً می کوشند تا به ليست آثار تاريخی خودشان که به عنوان آثار نفيس شناخته می شوند اضافه کنند.
چگونه هشت اثر تاريخی و فرهنگی به يغما رفتچند ماه بعد، در فروردين ماه 87، خبرگزاري ايسنا گزارش داد كه کميته ی مزبور هشت اثر تاريخی را از ليست نفايس ملی خط زده و دولت هم آنها را به بخش خصوصی واگذار کرده است. آقای «فريبرز دولتآبادي»، معاون ديگر آقای رحيم مشايي كه رياست اين كميته را برعهده دارد، در همان زمان گفت که براساس قانون، اگر يك بنا يا يك اثر جزو نفايس ملي تشخيص داده شود، نميتوان بهره برداري از آن را به بخش خصوصي واگذار كرد. بنابراين در اين كميته، «رتبه ی نفيس بودن» بنا و امكان يا عدم امكان تغيير كاربري آن مشخص ميشود. همچنين در همان زمان اعلام شد كه قرار است هشت بناي خارج شده از فهرست نفايس ملي در طرح شرکت پرديسان كاربري اقامتي ـ پذيرايي داشته باشند. (طرح «پرديسان» وقتی که سيد محمد بهشتي در پست مديريت سازمان ميراث فرهنگي کشور بود راه اندازي شد. اين طرح به مرمت و احياي بناهاي تاريخي – فرهنگي و تغيير كاربري آن ها اختصاص داشت. ) حال اگر دنبال اين شرکت پرديسان را بگيريم سر و کارمان با کسانی می افتد که در كميته ی تعيين «رتبه ی نفيس بودن» دارايي ها و ميراث فرهنگی ملی عضويت دارند. به قول يکی از فعالين ميراث فرهنگی، اين کميته در واقع موظف است که نفيس ترها را به عنوان غير نفيس آماده تقديم به بخش خصوصی کند.
در آن يک سال پيش حتی کسی توضيح نداد که اين «آثار غير نفيس» تحويل داده شده به بخش خصوصی کدام اند. فقط در جايي، از قول يکی از اعضای کميته ی مزبور، از «حمام سالار» در شهر چلپ اوغلي زنجان نام برده شده و هفت تای ديگر هنوز حتی اسمشان اعلام نشده و معلوم نيست که چه وضعی دارند. حتی معلوم نيست که اين کميته ی فرهنگ ستيز تا به حال چقدر از دارايي ها وميراث مسلم مردمان ما را به بهانه ی نفيس نبودن به سوداگرانی داده است که درکی از فرهنگ و تاريخ ندارند. و ما نمونه ایاز«خصوصی سازی» اين آقايانرا در مورد حمام وکيل شيراز ديده ايم که ـ اگرچه سر و صدايش را زود خواباندند اما هنوز می توان به عکس هايي که قبل از خصوصی شدن و بعد از خصوصی شدن اين حمام وجود دارد مراجعه کرد و در نمايش اين شهادت دهندگان عادل عمق و گستره ی خلاف کاری های سازمان ميراث فرهنگی را گمانه زد.
کاروان سرای دير گچين هم رفت
و بالاخره، در هفته ی گذشته، برملا شد که اعضای کميته تشخيص نفايس! کاروان سرای ديرگچين را هم از فهرست آثار نفايس بيرون کشيده اند تا آن را به دست جماعتی بسپارند که مردم نمی دانند کی هستند و قرار است با آن چه کنند. در واقع، بنظر می رسد که روش کار اين کميته بدين گونه است که ابتدا تجارو هتل داران و سرمايه گذاران جايي را انتخاب می کنند و به اعضای کميته اطلاع می دهند و کميته هم آن را از فهرست نفايس ملی خارج کرده و به دستشان می سپارد. و بعد هم هيچ کسی در هيچ موردی پاسخگوی مردم نيست. طبيعی است که آباد کردن و رسيدگی و مراقبت نمودن از هر نقطه از محوطه های فرهنگي و طبيعی کشور علاوه بر اين که خواست همه ی علاقه مندان ايرانی ميراث های ملی است، مورد توجه هر انسان با فرهنگ، آگاه و باورمند به حقوق بشر در هر گوشه ی جهان نيز هست . اما اين کار نبايد بيرون از نظارت دلسوزانه و جدی مسئولان واقعی ميراث فرهنگی ايران انجام گيرد و يا اسباب سودجويی دستگاه هايی شود که به قيمت تخريب و بی ارزش کردن آثار تاريخی به تجارت می پردازند. برای اين که روشن شود مسئولين سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری کمترين دلسوزی در ارتباط با اين نوع واگذاری ها و خصوصی سازی ها ندارند و خودشان هم می دانند که با اين کار سند ويرانی و نابودی يک اثر تاريخی را صادرکرده اند، ببينيد که چطور حتی حاضر نيستند قهوه خانه و ميهمانخانه های چسبيده به امامزاده ها و مسجدها و مکان های مذهبی را به دست بخش خصوصی بسپارند. اگر اين کار واقعاً، آنگونه که ادعا می کنند، درست بود چرا آستان قدس رضوی، شاه چراغ شيراز و آرامگاه حضرت معصومه در قم و حتی آرامگاه آيت الله خمينی به بخش خصوصی واگذار نمی شود و اين تيشه فقط بر ريشه های آثار قبل از اسلام و يا آثار فرهنگی و غير مذهبی ما فرود می آيد؟ در ارتباط با اين کاروان سرا و سرنوشت تازه اش، آقای اميد علي صادقي، که گويا از افراد مطلع درباره ی اين اثر است، به «خبرگزاری ميراث» گفته است: «طبق مطالعات باستانشناسي، كه اسناد آن هم موجود است، اين اثر يك بناي ساساني است كه در دوره ی اردشير بابكان ساخته شده و "دژ كرت شير" (كرت به معناي ساختن و بنا كردن و شير به معناي اردشير) يا "دير جسين" (جس به معناي گچ) نام داشته است.» اين بنا را امروزه «دير گچين» می خوانند.»
وي يادآورشده است که:« سه عامل وسعت، قدمت و وجود جميع احتياجات مسافران، مانند حمام، دستشويي و مسجد، اين كاروانسرا را از ديگر كاروانسراهاي ايران متمايز كرده و عنوان مادر كاروانسراهاي ايران را براي آن نهاده است».
ايشان اضافه می کنند که: «زمزمه هاي تغيير كاربري كاروانسراي ديرگچين ـ كه باستان شناسان از آن به عنوان نمونهاي نادر در ايران نام ميبرند ـ پس از طرح احداث جاده قم گرمسار، كه از كنار آن گذر مي كرد ـ شنيده شد، اما متقاضيان تغيير كاربري توفيقي براي تصاحب اين بنا حاصل نكرده بودند چرا كه لازمه ی واگذاري ابنيه ی تاريخي به بخش خصوصي نفيس نبودن آن بناست». که اين مشکل هم با سرانگشت تدبير آقای رحيم مشايي و همراهان با انصاف او در سازمان ميراث فرهنگی حل و فصل شده است.
همچنين، باز هم به گفته ی آقای صادقی، «آن چه اين بنا را در كانون توجه سرمايه دارها قرار داده است، واقع شدن آن در مسير قم به گرمسار است بطوريكه جاده ی كويري در حال احداث قم به گرمسار از صد و هشتاد متري اين كاروانسرا مي گذرد. با اتمام اين جاده مسافران چهارده استان با تردد در اين مسير از كنار اين كاروانسرا مي گذرند. از سوي ديگر، كاروانسرا ميانه ی اين جاده قرار دارد يعني چه از قم به گرمسار و چه از گرمسار به طرف قم حركت كنيد از نظر مكاني استراحتگاه بسيار مناسبي است كه مسافران در آنتوقف كنند».و به اين ترتيب کاروان سرای دير گچين هم به همت دولت آقای محمود احمدی نژاد و معاون با فرهنگیش رحيم مشايي از دست ملت ايران رفت. گويا برای اين آقايان هر چيز که نام دولتی داشته باشد به معنای ملک خصوصی خودشان است و نمی دانند که دولتی به معنای ملی است و هر آنچه که دولتی است شرعاً و عرفاً متعلق به مردم يک سرزمين است. هرچند که، از نظر اين ها و براساس قوانين موجود حکومت اسلامی، در جایی که مردمش صغیرند و آنقدر عقل ندارند که درباره ی داشته های خود تصميم بگيرند، هر آن کس که کارگزار ولايت فقيه باشد حق دارد که درباره ی همه چيز آن ها تصميم بگيرد.
حملهبه غرفه اطلاعات در نمايشگاه كتاب خبرنگار شهابنیوز در پایان میافزاید: حمله عجیب به غرفه روزنامه اطلاعات در حالی است که سيد محمود دعايي مدیر معتدل و میانهروی این روزنامه طی هفتههای اخیر به دلیل نگرانی از شرایط کشور آشکارا به حمایت از میرحسین موسوی پرداخته و علاوه بر همراهی او در چند سفر انتخاباتی، با اجاره دادن سالن همایشهای موسسه اطلاعات به ستاد میرحسین نیز موافقت کرده است. این مساله باعث شده که سایتهای اینترنتی منسوب به دولت به رغم تاکیدات رهبر انقلاب و حتی شخص آقای احمدینژاد، حمله به دعایی را نیز همانند حمله به چهرههای منتقدی چون میرحسین موسوی، کروبی، هاشمی، خاتمی، مسیح مهاجری، روحانی، قالیباف و... در دستور کار روزانه خود قرار دهند.
موسسه اطلاعات سالهاست که به عنوان يکي از بيحاشيهترين ناشران در نمايشگاه کتاب تهران حاضر ميشود و بسياري به واسطه تخفيفهاي ويژه اين نشر به غرفه بزرگ و وسيع اين ناشر سر ميزدند. اما سيد محمود دعايي که هميشه مشي معتدلي داشته هم اين روزها نتوانست درگير حاشيههاي پررنگ تر از متن بيست و دومين نمايشگاه بينالمللي به رياست «محمدحسين صفارهرندي» کارمند سابق روزنامه «کيهان» نشود.
به گزارش اعتماد ملی؛ براساس شنيدهها مسوولان موسسه اطلاعات به بررسي انصراف از شرکت در نمايشگاه کتاب ميپردازند و ممکن است در اعتراض به برخورد صورتگرفته با غرفه اين انتشارات براي اولين بار از حضور در نمايشگاه كناره گيري كنند.
ماجرا از آنجا آغاز شد که در اولين روز افتتاح نمايشگاه و ساعتي پس از تعطيلي، عدهاي غرفه موسسه اطلاعات را به هم ريختند و خساراتي را به اموال اين موسسه وارد کردند از جمله آنکه کتابها را پاره کردند و مانيتورهاي نصب شده در غرفه را در وسط راهرو گذاشتند و بياينکه خسارتي به مانيتورها وارد کنند، کنترل مانيتورها را هم روي آنها قرار دادند. اين در حالي است که مسوولان برگزاري نمايشگاه کتاب نسبت به اين اقدام اظهار بياطلاعي کردهاند.
با اين حال از سال گذشته و همزمان با اعلام خبري از سوي وزير اطلاعات مبني بر اينکه احتمال بمبگذاري از سوي عناصر خرابکار در نمايشگاه کتاب وجود داشت، تيم حفاظت و حراست از نمايشگاه کتاب قويتر از سالهاي گذشته شده و نزديکي به زمان انتخابات هم به اين حساسيتها افزوده است. با وجود حاشيههايي همچون جمعآوري برخي کتابها و تعطيلي يک غرفه، تخريب و خرابکاري اتفاق تازهاي است که تا پيش از اين براي هيچ ناشري اتفاق نيفتاده است.
کارشناسان معتقدند اين اتفاق در طول 22 دوره نمايشگاه بينالمللي کتاب تهران بيسابقه است. عليمحمدهاشمي، مدير توزيع و مسوول غرفه اين انتشارات در اين باره گفته است: «صبح که به نمايشگاه آمديم مشاهده کرديم که قفسههاي کتابها ريخته و کتابهاي ما روي زمين است و جلد تعدادي از آنها نيز پاره شده است. همچنين تلويزيون به وسط راهرو انتقال يافته و کنترلش را روي آن گذاشته بودند. به ما گفته شده که بيمه خسارات وارد شده را پرداخت خواهد کرد، ما هنوز نتوانستهايم کارشناس بيمه را بياوريم اما قول پرداخت خسارت به ما داده شده است.»
خبرنگار شهابنیوز در پایان میافزاید: حمله عجیب به غرفه روزنامه اطلاعات در حالی است که سيد محمود دعايي مدیر معتدل و میانهروی این روزنامه طی هفتههای اخیر به دلیل نگرانی از شرایط کشور آشکارا به حمایت از میرحسین موسوی پرداخته و علاوه بر همراهی او در چند سفر انتخاباتی، با اجاره دادن سالن همایشهای موسسه اطلاعات به ستاد میرحسین نیز موافقت کرده است. این مساله باعث شده که سایتهای اینترنتی منسوب به دولت به رغم تاکیدات رهبر انقلاب و حتی شخص آقای احمدینژاد، حمله به دعایی را نیز همانند حمله به چهرههای منتقدی چون میرحسین موسوی، کروبی، هاشمی، خاتمی، مسیح مهاجری، روحانی، قالیباف و... در دستور کار روزانه خود قرار دهند.
آغاز به کار چهارمین ستاد انتخاباتی برای کاندیدای بیستاد!در حالی که نزدیکان و منسوبان رئیسجمهور اعلام کردهاند که محمود احمدینژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری امسال ستاد انتخاباتی نخواهد داشت؛
سومین و چهارمین ستاد انتخاباتی سراسری آقای احمدینژاد نیز امروز چهارشنبه اعلام موجودیت کرد!
به گزارش خبرنگار شهابنیوز؛ با آن که برخی از نزدیکان و منسوبان دولت نهم اعلام کرده بودند که محمود احمدینژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری امسال ستاد انتخاباتی نخواهد داشت؛ سومین و چهارمین ستادهای انتخاباتی سراسری آقای احمدینژاد نیز اعلام موجودیت کردند.
«ستاد مردمی حامیان جوان دولت اسلامی» و «ستاد انتخاباتي حاميان مردمي احمدينژاد» در حالی امروز چهارشنبه (16 اردیبهشت) با صدور بیانیهای اعلام موجودیت کردند که دوم اردیبهشتماه، مجتبی ثمره هاشمی نیز از آغاز به کار «ستاد هماهنگي حمايت مردمي از احمدي نژاد» خبر داده بود. چهار روز قبل یعنی در تاریخ 12 اردیبهشت نیز «ستاد خودجوش مردمي حمايت از محمود احمدينژاد» با نام «ستاد امتداد مهر» با انتشار بيانيه شماره يك خود اعلام موجوديت كرده بود.
راهاندازی و اعلام موجودیت این 4 ستاد انتخاباتی سراسری در حالی است که ولي اسماعيلي نماينده حامی دولت در مجلس هشتم دو ماه قبل و پس از دیدار خود با رئیس دولت نهم اعلام کرده بود که «احمدي نژاد قصد تشكيل ستاد انتخاباتي ندارد و ستاد انتخاباتی نخواهد داشت». این مساله به انحای مختلف از سوی اغلب سایتهای نزدیک به دولت و برخی از چهرههای حامی دولت نیز مورد تاکید قرار گرفته بود. از جمله آن که علی اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتي رئیسجمهور در تاریخ 26 فروردین 88 در جمع دانشجویان تبریز ادعا کرد که آقای احمدینژاد «در اين دوره از انتخابات ستاد انتخاباتي نخواهد داشت»!
خبرنگار شهابنیوز میافزاید: راهاندازی این چهار ستاد سراسری در حالی است که اخبار غیررسمی سایتها و روزنامهها نشان میدهد حامیان آقای احمدینژاد چندین ستاد انتخاباتی دیگر را نیز به راه انداخته و مصرانه مشغول فعالیت هستند. همزمان با این ستادها که هیچ گاه خبر رسمی و موثقی درباره آنها منتشر نشده؛ فعالیت 24 ساعته صدا و سیما برای تبلیغ «دستاوردهای بیسابقه» دولت نهم، فعالیت هنگ رسانهای دولت متشکل از دهها سایت پرهزینه، چندین روزنامه و خبرگزاری از جمله کیهان، ایران، وطن امروز، ایرنا، فارس، برنا، رسالت، رجا، انصار، البرز و...، و همچنین اقدامات جنجالسازی نظیر پخش سیبزمینی رایگان، پخش پول نقد و ... از دیگر اقداماتی است که نشان میدهد دولت نهم همچنان ابزار اصلی خود یعنی «تبلیغات» را از دست نداده است.
اخبار مرتبط:
اعلام موجودیت یک ستاد خودجوش! دیگر در حمایت از نامزدی احمدینژاد [اینجا]
آغاز به کار رسمی ستاد انتخاباتی رسمی احمدینژاد [اینجا]
توضیح جوانفکر درباره هزینه ستاد انتخاباتی احمدینژاد [اینجا]
پاسخ کروبی به اظهارات عجیب فرمانده سپاه درباره بسیج
مهدی کروبی روز شنبه در حاشیه ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری دهم در جمع خبرنگاران حاضر شد و از اظهارات اخیر فرمانده سپاه پاسداران که فعالیت سیاسی بخشی از نیروی مقاومت بسیج در انتخابات را مجاز دانسته بود؛ انتقاد کرد.
به گزارش خبرنگار شهابنیوز؛ کروبی با اشاره به سخنان اخیر فرمانده سپاه ضمن انتقاد از این سخنان گفت: «برادر معزز ما جناب آقای جعفری نکتهای گفتند که بسیار برای من تعجب آور است، ایشان بسیج را دو بخش کردند و فرمودند یک بخش بسیج، نیروی نظامی است که حق ندارد در سیاست دخالت کند و بخش ديگر بسیج کار فرهنگی و امداد را برعهده دارد و اشکالی ندارد که در سیاست دخالت کند. این عبارات بسیار تازه است و ظاهرا قرار است روز به روز حرفهای تازه بشنویم».
دبیرکل حزب اعتماد ملی با تاکید بر اینکه بسیجی که زیر نظر فرمانده بسیج است، نیروی مسلح است، ادامه داد: باید به این برادر محترم عرض کنم که بسیج به معنای عام آن 60 درصد رزمندگان و شهدای ما را تشکیل میدادند و خود بنده از 48 سال پیش که حتما آقای جعفری کودک بودند، بسیجی بودم بنابراین بسیجی به معنای عام آن را با بسیجی به معنای نیروی نظامیاي كه تحت هدایت فرمانده بسیج است نباید اشتباه کرد.
دبيركل حزب اعتماد ملي تصریح کرد: با صراحت و صمیمت میگویم ما برای داغ کردن تنور انتخابات نیامدیم، آمدهايم انتخاباتی آزاد بدون دخالت بسیج و نیروهای خودسر انجام شود ولي پیروزی دست مردم است هم آمدهایم پیروز شویم و هم شکست دهیم.
وی با تاکید بر اینکه سخنان اخیر فرمانده بسیج مردم را حساستر میکند، خاطرنشان کرد: ما در برابر این گونه سخنان عکسالعمل نشان خواهیم داد ولی صحنهها را ترک نمیکنیم و پیامد این عکس العملها به عهده برادران محترم است.
دبير كل حزب اعتماد ملي خطاب به فرمانده بسیج گفت: هیچ کس آبروی زیادی ندارد که حضرت مستطاب عالی بیایید و بسیج را تقسیم کنید.
مهدی کروبی در بخش دیگری از اظهارات خود در واكنش به اظهارات نماینده یک خبرگزاری حامی دولت كه سخنان وي درباره سپاه را مورد انتقاد قرار داد، گفت: بنده خودم را عضو سپاه ميدانم. قصد تضعيف نهاد سپاه را ندارم ولي وقتي فرمانده سپاه، بسيج را به دو قسمت ميكند حتما منظورش راي دادن كه نيست بلكه نگران ميشويم كه با توجه به حوادث تلخي كه در انتخابات مجلس هفتم پيش آمد، بخشي وارد كار شود كه سازمانيافته باشد و برايش بودجه تعيين شود.
وي با اشاره به اينكه برخي در ميان القا ميكنند انتخاب رياستجمهوري متاثر از خواست حاكمان است گفت: چنين اظهاراتي اين شائبهها را تقويت ميكند و در واقع به تضعيف سپاه و نظام ميانجامد.
اخبار مرتبط:
فرمانده سپاه: بخشی از بسیج میتواند وارد فعالیت سیاسی شود! [اینجا]
لاري: كميته صيانت از آرا حق قانوني است
وي با اشاره به فضاي جامعه نسبت به كانديداهاي احتمالي تصريح كرد: ديروز در غرب مازندران بودم و در نگاه نخست به نظر ميآمد فضاي عمومي منطقه به نفع موسوي است ولي آيا اين نگاه مبين فضاي عمومي جامعه بوده و چه تضميني براي باقي ماندن اين فضا تا 22 خرداد وجود دارد، ضمن اينكه گاهي يك شايعه ميتواند ذهنها را تغيير دهد.
وزير كشور دوره اصلاحات گفت: تاكنون كسي را نديدهام كه از رفتار سياسي جريان اصلاحطلب در انتخابات نهم دفاع كند و امروز اين حرف زده ميشود كاش به جاي تفرقه ميان كانديداها، يك كانديداي واحد داشتيم.
به گزارش خبرگزاري فارس از رشت، حجتالاسلام عبدالواحد موسوي لاري بعد از ظهر امروز در ديدار با دبيران احزاب اصلاحطلب و ستاد انتخاباتي گروههاي اصلاحطلب حامي ميرحسين موسوي در دفتر شوراي ائتلاف گروههاي اصلاحطلب گيلان، تشكيل ستاد ائتلاف اصلاحطلبان براي حمايت از موسوي را ضرورت دانست و افزود: اين امر نشان ميدهد كه همه نيروهاي تاثيرگذار پشت سر موسوي هستند.
وي مطلقبيني افراد را از مشكلات خواند و اظهار داشت: اگر به جاي خودگرايي، واگرايي داشته باشيم ميتوانيم به نتيجه برسيم.
موسوي لاري تاكيد كرد: گفتگوهاي درون جبههاي نبايد ما را نسبت به متن جامعه غافل كند و يكي از خطرات اين است كه دچار اشتباه شويم.
وي با اشاره به فضاي جامعه نسبت به كانديداهاي احتمالي تصريح كرد: ديروز در غرب مازندران بودم و در نگاه نخست به نظر ميآمد فضاي عمومي منطقه به نفع موسوي است ولي آيا اين نگاه مبين فضاي عمومي جامعه بوده و چه تضميني براي باقي ماندن اين فضا تا 22 خرداد وجود دارد، ضمن اينكه گاهي يك شايعه ميتواند ذهنها را تغيير دهد.
عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز ادامه داد: تاكنون كسي را نديدهام كه از رفتار سياسي جريان اصلاحطلب در انتخابات نهم دفاع كند و امروز اين حرف زده ميشود كاش به جاي تفرقه ميان كانديداها، يك كانديداي واحد داشتيم.
وي هدف ستادهاي موسوي را به نتيجه رساندن اصل مديريت مشترك خواند و گفت: اين امر واقعيتي است كه نبايد از آن دور شد.
موسوي لاري افزود: موسوي در سال 75 نيز كانديداي نخست ما بود و بعد خاتمي مطرح شد و در سال 83 نيز موسوي كانديداي ما شد و اگر آن روز ميپذيرفت كه وارد ميدان شود اكنون شرايط بهتر بود.
وي اجماع براي موسوي را بيشتر از خاتمي اعلام كرد و اظهار داشت: موسوي كانديداي مطرح ما است و براي ديگر كانديداهاي اصلاحطلب احترام قائل هستيم.
موسوي لاري تصريح كرد: اگر همه با هم باشيم و از ظرفيتها استفاده كنيم، ميتوانيم موانع را پشت سر بگذاريم.
وزير كشور دوره اصلاحات خاطرنشان كرد: بهرهگيري از ظرفيتها ميتواند موثر باشد هر چند سليقهها متفاوت است ولي در عمل بايد يك مسير با جديت دنبال شود و فرصت زيادي تا 22 خرداد نداريم.
وي با بيان اينكه بايد با همه توان آراي خاموش به صحنه آورده شود، اظهار داشت: نبايد فريب ظواهر را بخوريم و بايد تلاش كنيم تا درصد بيشتري از مردم به كانديداي ما گرايش پيدا كنند.
موسوي لاري تاكيد كرد: مسير جهتداري كه انتخاب شده بايد با جديت دنبال شود و فضاي ياس و نااميدي به ما لطمه ميزند و بايد رقيب را جدي بگيريم.
عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز با انتقاد از فضاي رسانهاي كشور گفت: رسانه ملي، رسانه رسمي ستاد انتخاباتي رقيب شده و همه شبكهها به اضافه شبكههاي استاني سيما و فرستندهاي راديويي همه براي جبهه مخالف ما بسيج شدند.
وي ادامه داد: كانديداي اصلاحطلبان در سطح ملي حتي يك روزنامه ندارد اما رقيب از همه امكانات عمومي استفاده ميكند و جنگ رواني عليه كانديداي اصلاحطلبان است.
موسوي لاري درباره انتخاب مجريان و ناظران انتخابات تصريح كرد: تركيب مجريان و ناظران انتخابات در همه ادوار گذشته تا حدودي برآيند سليقهها بود ولي هرگز تشكيلات انتخابات «محرمسازي» نميشد و اين نشان ميدهد كه جريان محرمسازي در انتخابات شكل گيري شده است.
وي با اشاره به اينكه هر كانديدا حق دارد يك نماينده امين داشته باشد، اظهار داشت: تشكيل كميته صيانت از آرا در درون ستاد كانديدا براي حق قانوني است و موج رواني عليه كميته صيانت آرا به دليل شكستن فضايي است كه در جامعه وجود دارد.
موسوي لاري بر ضرورت تشكيل كميته صيانت از آرا در استانها تاكيد كرد و گفت: اين كميته بايد تشكيل شود و نمايندگان قوي و آشنا به قانون براي اخذ راي در آن حضور داشته باشند و در صورت هر گونه تخلف برخورد قاطع شود.
وي افزود: بايد از حق مردم دفاع شود تا بتوانيم اين حق را در 22 خرداد به صاحب آن تحويل دهيم.
وزير كشور دوره اصلاحات خاطرنشان كرد: از راه رفته شده در هشت سال اصلاحات شرمنده نيستيم و آن را به عنوان يك نقطه عطف سازندگي در كشور ميدانيم.
موسوي لاري پذيرش واقعيتها و حركت در جهت اصلاح كشور را به معناي اصلاح طلبي دانست و تصريح كرد: در جريان اصلاحطلبي فكر اصلي آن مخالف افراطگري است ولي اين افراطگري در متن دولت نهم وجود دارد.
وي ميرحسين موسوي را شخصي فرهيخته و مورد احترام خواند و افزود: ميتوانيم به عنوان يك كانديدا به موسوي نگاه كنيم.
موسوي لاري با اشاره به كنارهگيري خاتمي اظهار داشت: خاتمي از صحنه بيرون رفت و باز نميگردد و موسوي تنها كسي است كه ميتوانيم روي آن حساب كنيم و در گذشت زمان اين پيوند مستحكمتر ميشود.
دو دلیل برکناری عمید زنجانی از دانشگاه تهران
آیتالله عمید زنجانی با تشریح دلایل برکناری خود از ریاست دانشگاه تهران گفت: به دو دلیل ریاست دانشگاه تهران از من سلب شد اما من با آخرین توانم دانشگاه تهران را اداره کردم.
آیتالله عباسعلی عمید زنجانی در گفتوگو با مهر درباره دلایل برکناری خود از ریاست دانشگاه تهران پس از دو سال گفت: دو دلیل ذکر میکنم. اعتقاد شخصی من این است که تغییر و نصب مدیران در مجموعه آموزش عالی کشور با وزیر است و این حق قانونی وزیر است که مدیرانی که با آنها بهتر می تواند کار کند را انتخاب کند بنابراین مدتها بود که دکتر زاهدی علاقه مند بود با فرد دیگری همکاری کند و احترام ما را حفظ میکردند تا اینکه به توافق رسیدیم.
وی ادامه داد: نکته دوم وضع مزاجی من بود. به رغم مقاومت زیاد، من سالها بود که به نارسایی کلیه مبتلا بودم و پزشکان من را از فعالیتهای زیاد منع کرده بودند اما بر اساس عادت با آخرین توان کار کردم و مسئولیتم را ادامه دادم اما به جایی رسیده بود که دیگر نمیشد کار کرد به طوری که پس از دو هفته کنارهگیری از مسئولیت در دانشگاه، مجبور به دیالیز شدم.
عمید زنجانی ادامه داد: من با آخرین رمقم دانشگاه تهران را اداره میکردم لذا با کمال میل و خوشحالی از اینکه یک مدیر لایق به جای من آمده مسئولیت را در دانشگاه تهران ترک کردم.
آیتالله عمید زنجانی، از دلایل برکناری خود از ریاست دانشگاه تهران، حساسیت شدید بازنشستگی اساتید در دانشگاه تهران، میزان همکاری با ریاست جدید دانشگاه و مشکلات در راه پژوهشهای علوم انسانی نیز سخن گفت.
دو دلیل برکناری عمید زنجانی از دانشگاه تهران
آیتالله عمید زنجانی با تشریح دلایل برکناری خود از ریاست دانشگاه تهران گفت: به دو دلیل ریاست دانشگاه تهران از من سلب شد اما من با آخرین توانم دانشگاه تهران را اداره کردم.
آیتالله عباسعلی عمید زنجانی در گفتوگو با مهر درباره دلایل برکناری خود از ریاست دانشگاه تهران پس از دو سال گفت: دو دلیل ذکر میکنم. اعتقاد شخصی من این است که تغییر و نصب مدیران در مجموعه آموزش عالی کشور با وزیر است و این حق قانونی وزیر است که مدیرانی که با آنها بهتر می تواند کار کند را انتخاب کند بنابراین مدتها بود که دکتر زاهدی علاقه مند بود با فرد دیگری همکاری کند و احترام ما را حفظ میکردند تا اینکه به توافق رسیدیم.
وی ادامه داد: نکته دوم وضع مزاجی من بود. به رغم مقاومت زیاد، من سالها بود که به نارسایی کلیه مبتلا بودم و پزشکان من را از فعالیتهای زیاد منع کرده بودند اما بر اساس عادت با آخرین توان کار کردم و مسئولیتم را ادامه دادم اما به جایی رسیده بود که دیگر نمیشد کار کرد به طوری که پس از دو هفته کنارهگیری از مسئولیت در دانشگاه، مجبور به دیالیز شدم.
عمید زنجانی ادامه داد: من با آخرین رمقم دانشگاه تهران را اداره میکردم لذا با کمال میل و خوشحالی از اینکه یک مدیر لایق به جای من آمده مسئولیت را در دانشگاه تهران ترک کردم.
آیتالله عمید زنجانی، از دلایل برکناری خود از ریاست دانشگاه تهران، حساسیت شدید بازنشستگی اساتید در دانشگاه تهران، میزان همکاری با ریاست جدید دانشگاه و مشکلات در راه پژوهشهای علوم انسانی نیز سخن گفت.
کاريکاتور: اخراجيهاي 3 (دولت)
پارتي بازي در واگذاري پليس +10
يكي از بينندگان «تابناك» در پيامي نوشت: سال 86 با توجه به اينکه در منطقه ما دفتر پليس +10 نبود، شوراي شهر ما به من گفت که شما که مغازه مناسب و خالي داري، مدرک مهندسي کامپيوتر هم داري براي رفاه حال مردم، يک دفتر پليس +10 راهاندازي کن.
با شمارهاي که در سايت www.epolice.ir گذاشته بودند تماس گرفتم که گفتند سال 87 فراخوان ميدهيم. صبر کرديم تا سال 87 که فراخوان دادند. به سايت مراجعه کردم، ديدم در داخل شهر اصفهان هيچ سهميهاي اعلام نشده و براي شهرهاي دور و بر هر شهر يک سهميه اعلام شده. با آنها تماس گرفتم و گفتند فقط همينهاست که اعلام کردهايم.
هنوز زمان فراخوان تمام نشده بود که شنيدم يک دفتر پليس +10 در منطقه ما تاسيس شده. به آن دفتر مراجعه کردم و با تعجب ديدم درست ميگويند. عجيب تر اينکه بعضي از شرايط که پليس در سايتش گذاشته بود براي آن دفتر وجود نداشت. مثلا در خياباني دور از ميدان اصلي بود که بايد پياده 15 دقيقه راه ميرفتي و يا با ماشين شخصي خود را به آنجا ميرساندي، چون تاکسي يا اتوبوس ندارد. در صورتي که مغازهاي که من داشتم تا ميدان اصلي 100 متر فاصله داشت.
حال سوال من از رئيسجمهور عدالتخواه اين است که اين عدالت است؟ اين کمک به رفاه مردم است؟
کروبی: ورود بسيج به عرصه انتخاب معنا ندارد
دبيركل حزب اعتماد ملي صبح روز شنبه و در پنجمين و آخرين روز ثبتنام از داوطلبان با حضور در ستاد انتخابات كشور رسما براي كانديداتوري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ثبت نام كرد.
به گزارش ايسنا، حجتالاسلام والمسلمين مهدي كروبي پس از ثبت نام در انتخابات با حضور در جمع خبرنگاران و با تاكيد بر اهميت انتخابات در اين دوره اظهار كرد: بسيار مهم است كه اين انتخابات را با انتخاباتهاي قبلي متفاوت بدانيم. وي خاطرنشان كرد: مهمترين آزمايش و امتحان براي دستاندركاران اجرا و نظارت در اين انتخابات به وجود آمده است؛ از آنجا كه روساي جمهور قبلي دو دوره رييسجمهور بودهاند و در دور دوم رقابتهاي جدي با آنها صورت نگرفته است، اما اين انتخابات اين چنين نيست و رقابت به شدت جدي است.
وي يادآور شد: دولت فعلي و يا رييسجمهور قانونا حق دارد يك دوره ديگر نيز باشد؛ بنابراين چون متولي كار است و امكانات كشور را در اختيار دارد به خصوص وزارت كشور، امتحان بزرگي پيش رو دارد؛ لذا دولت بايد كمال دقت را در اين زمينه داشته باشد.
دبيركل حزب اعتماد ملي با بيان اينكه " وزارت كشور بايد بيطرفي را رعايت كند" گفت: در اين انتخابات رقابت جدي در پيش داريم؛ همه كانديداها ميگويند براي تغيير آمدهاند تا اوضاع اينگونه نماند.
وي در ادامه با تاكيد بر نقش شوراي نگهبان و ناظرين شوراي نگهبان و ضرورت بيطرفي آنها در انتخابات خاطرنشان كرد: با توجه به اينكه بارها برخي اعضاي شوراي نگهبان به خصوص اعضاي موثر آنها حمايت خود را از دولت مطرح كردهاند و گرايشهاي خود را نشان دادهاند ـ كه البته از اين جهت نقدي بر آنها نيست ـ بايد در نظر داشت كه نقش آنها در اين انتخابات بسيار حساس است. شوراي نگهبان آزمايشهاي سياسي بسيار مهمي دراين مرحله دارد كه چگونه رفتار ميكند. بايد توجه كند كه كمال بيطرفي را رعايت كند و به تمام معنا دقت كند كه منطبق بر خواست نظام جمهوري اسلامي و صاحبان انقلاب، تنظيمكنندگان قانون اساسي و بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي و رهبري باشد.
وي ادامه داد: فلسفه وجودي اين نهاد مبارك و مقدس براي اين است كه در موارد حساس اوضاع را حفظ كند؛ چراكه امتحاني تاكنون پيشروي شوراي نگهبان نبوده است. اين بار رقيب جدي ما دولت است و ما هم رقيب جدي او هستيم.
كروبي همچنين با اشاره به سخنان فرمانده سپاه گفت: فرمانده محترم نيروي سپاه، برادر بسيار معزز و محترم جناب آقاي جعفري نكتهاي گفته كه براي من بسيار تعجبآور بود؛ او بسيج را در دو بخش تعريف كرده و فرمودهاند يك بخش بسيج نيروي نظامي و يا وابسته به نظامي است كه نبايد در انتخابات دخالت كند. اما يك بخش ديگر بسيج بيشتر به امور امداد و يا فرهنگ توجه ميكند كه دخالت آن در انتخابات اشكال ندارد. اين عبارت تازهاي است،ه گويا قرار است ما هر روز حرفهاي بديع و تازه بشنويم.
وي خاطرنشان كرد: ما يك بسيج عمومي داريم كه امام فرمود" افتخار من بسيجي بودن است" مقام معظم رهبري ، آقاي هاشمي و ... همه ميگويند بسيجي هستيم. اما آن بسيجي كه زير نظر آقاي جعفري است چه گروهي هستند كه مديريتش با ايشان است، اين گونه حرفها وقتي مديريتش با نيروي مسلح است يعني علامت و نشانه دادن.
وي گفت: به برادر محترم با كمال وادب و احترام عرض ميكنيم؛ بسيج به معناي عام كه 60 درصد آن مردم آزاد هستند و 40 درصد براي كل نيروهاي مسلح است مثل سپاه، ارتش ، سرباز و نيروي انتظامي كه موظف بوده به جبهه بروند، چندين هزار نفر اقشار مختلف مردم در جبهه به جنگ رفتند و شهيد شدند آنها هم بسيجي بودند اما امروز جنگ نيست و بسيج زير نظر نيروي مسلح و سپاه است كه افتخار ملت و برآمده از آن است. اينها در اختيار نيروي مسلحاند و معنا ندارد وارد عرصه انتخاباتي شوند.
دبيركل حزب اعتماد ملي يادآور شد: من از 48 سال پيش بسيجي بودهام، قطعا آن زمان آقاي جعفري يك كودك بود، اما بايد گفت آن بسيجي كه زير نظر آقاي جعفري است نيروهاي مسلح هستند.
وي تاكيد كرد: ما براي داغ كردن تنور انتخابات نيامدهايم، آمدهام براي انتخاباتي آزاد و بدون دخالت بسيج و نيروهاي مسلح و يا نيروهاي خودسر. انتخاباتي آزاد كه هركس ميآيد براي پيروزي ميآيد. اين خط و نشانها را نكشيد، مردم را حساستر ميكنيد.
وي تاكيد كرد: اگر كوچكترين تخلفي شود محكم ميايستم و از صحنه بيرون نميروم. عكسالعمل نشان ميدهيم پيامد آن به عهده برادران بزرگوار است كه اوضاع واحوال را مناسب نميبينند و احساس خطر كردهاند و براي خود آوازهايي ميخوانند. ميگويند بسيج دو قسم است. كمكم لابد ميشود چهار قسم و بعد شش قسم.
وي با اشاره به زمان تشكيل مجمع تشخيص مصلحت نظام گفت:در آن زمان گفتم كه مجمع قوه چهارم است كه آن حكيم بصير پير دورانديش گفت كه مجمع در عرض قواي سهگانه نيست. قواي كشور سهگانه است.
كروبي با مخاطب قرار دادن سردار جعفري تاكيد كرد: بسيج يك نوع است و آن هم زير نظر شماست. هيجكس هم آبروي زيادي ندارد كه آبروي زيادياش را بدهد. تقسيم بسيج نكنيد كه بسيجيها پاي صندوقها يا در جلسات مردم را تهديد كنند.
وي بر نقش و اراده مردم در انتخابات تاكيد كرد.
كديور، عبدي، كرباسچي، ابطحي و گراميمقدم از جمله همراهان كروبي هستند.
موسوی پس از ثبت نام: مستقل آمده ام
وی افزود: آیا ممکن است ملتی وجود داشته باشد که به چیزی کمتر از بهترین قناعت کند ؟ شرایطی که امروزه در آن به سر می بریم بهترین نیست ، وضعیت در حال حاضر در شان ملت و مردم ما نیست و سرمایه های انقلاب و بذل خونهایی که در راه امام (ره) ریخته شده است ، در خطرند
میر حسین موسوی بعد از ثبت نام برای نامزدی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری گفت: مستقل پا به صحنه انتخابات گذاشتهام تا مرزبندیهای سیاسی این راه روشن را محدود نکنند.
به گزارش خبرنگارمهر مستقر در ستاد انتخابات کشور، میر حسین موسوی پس از ثبت نام برای حضور در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوی در جمع خبرنگاران گفت: مردم سربلند ایران ، پروردگار شما نعمت را بر این مرز و بوم تمام کرد آن چارسوق تمدن ها، سرزمین میانه، پناهگاه آیین های آسمانی و زادگاه مفاخر بشری قرار داد تا جایی که امام راحل فرمود: ایران موجودی آسمانی است که کسی نمی تواند به آسیب برساند.
وی افزود: آیا ممکن است ملتی وجود داشته باشد که به چیزی کمتر از بهترین قناعت کند ؟ شرایطی که امروزه در آن به سر می بریم بهترین نیست ، وضعیت در حال حاضر در شان ملت و مردم ما نیست و سرمایه های انقلاب و بذل خونهایی که در راه امام (ره) ریخته شده است ، در خطرند.
میر حسین موسوی با بیان اینکه آنچه امروز می بینید حاکی از برنامه ریزی های خلق الساعه و تصمیمات بدون کارشناسی است، تصریح کرد: من میر حسین موسوی فرزند کوچک انقلاب به صحنه آمده ام چون وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی فعلی را در شان ملت ندیده ام. آمده ام تا عزت ملت ایران را احیا کرده و از حق مردم دفاع کنم و حامی ارائه گردش شفاف اطلاعات به مردم باشم.
داوطلب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ادامه داد: به صحنه انتخابات آمده ام تا از آزادی و آزادی های مصرح در قانون اساسی دفاع کرده و فرمان 8 ماده ای امام راحل را در تحقق حقوق شهروندی و حریم خصوصی مردم احیا کنم.
نخست وزیر کشورمان در دوران دفاع مقدس خاطر نشان کرد: به صحنه آمده ام تا عزت مردم و هویت و اصالت ایرانی را از طریق تنش زدایی و برقراری روابط بهتر با جهان احیا کرده و احترام ایرانیان را در جهان تامین کنم و به سوی ایرانی آباد، آزاد و سربلند سوق دهم.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با تاکید بر اینکه من راه یک شبه برای حل مشکلات اقتصادی کشور نمی شناسم، تصریح کرد: به صحنه آمده تا ساختار آسیب خورده کشور را از طریق احیاء سازمان مدیریت و برنامه ریزی و شوراهای تصمیم گیری ترمیم کنم و پشتیبان تولید ملی و فعالیت های مفید اقتصادی در کشور باشم.
میر حسین موسوی با اظهار تاسف از اینکه سیاست های نادرست اقتصادی عزت مستضعفان را لگد مال کرده و پشت آنان را به دلیل فشارهای اقتصادی خم نموده است، تاکید کرد: در انتخابات ریاست جمهوری دهم داوطلب شده ام تا با گسترش بیمه های همگانی اقشار محروم را از محرومیت خارج کنم ، کسانی که بعد از پیروزی انقلاب و در آن حماسه آفریدند و فرزندانشان از مرزهای ایران اسلامی دفاع کردند.
وی یکی از اهداف اصلی خود را تشکیل دولت فرهنگی و مدافع فرهنگ غیر دولتی و غیر دستوری عنوان و تصریح کرد: در این راه با همه نخبگان، روحانیون، دانشجویان، فرهنگیان و دیگر اقشار جامعه که همه در این راه تاثیر بسزایی دارند رابطه ای دوستانه در راستای رسیدن به اهداف کشور خواهم داشت.
نخست وزیر کشور در دوران دفاع مقدس ادامه داد: با کمک همگان با هدف تحقق جامعه ای پر از امید و نشاط تلاش خواهم کرد. نباید با سرایت دادن تفاوت های خود به متن جامعه، سرمایه های خود را از دست بدهیم و لذا بنده همواره پذیرای اصلاح اصولگرایانه بوده ام.
موسوی ضمن تقدیر از طیف های سیاسی و گروه هایی که از حضورش در انتخابات ریاست جمهوری استقبال کرده و وی را مورد حمایت خود قرار داده اند، اظهار داشت: اکنون مستقل پا به صحنه انتخابات می گذارم تا مرزبندی های سیاسی این راه روشن را محدود نکند. این استقلال نه از روی تک روی، بلکه برای استمداد از تمامی اقشار جامعه با احترام به گروه های حامی ام است.
وی همچنین اظهار امیدواری کرد که بتواند پاسخ مناسبی به اعتماد کسانی بدهد که حامی او بوده اند.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت : به یاری مردم و رهبر فرزانه انقلاب می توان در راه خدمت به جامعه موفق بود اطمینان دارم که مردم به شرایط آگاهند و با انتخابی هوشمندانه وظیفه ملی و دینی خود را انجام خواهند داد و خداوند در این راه با خدمتگزاران ملت همراه است.
در پاسخ به اقدام تبلیغاتی میر حسین؛ احمدی نژاد، همسرش را در آغوش کشید!
پس از آن که میر حسین موسوی و همسرش در اقدامی تبلیغاتی دست در دست یکدیگر در دانشگاه تهران حضور یافتند آقا محمود ما هم به صرافت افتاد تا به اتفاق همسر مکرمه عکسی تبلیغاتی در این زمینه بگیرد که ماحصل آن عکسی می باشد که خبرگزاری فارس اقدام به انتشار آن نموده است.
عکسی از رییس جمهور و همسر محترمشان که پس از سفر استانی رییس جمهور به قزوین گرفته شده است.
در فاصله كمتر از يك روز تا گشايش اجلاس وزراي كشورهاي آسيايي، بنر، پوستر و آرم اين اجلاس در حالي منتشر شد و در دايره توجه رسانهها گروهي قرار گرفته كه جا افتان نام خليج فارس در نقشه ايران كه در اين پوستر و آرم آمده بود، بحث برانگيز شد. در شرايطي كه حساسيتها بر سر صيانت از خليج فارس در بالاترين حد خود قرار دارد، پس از اتفاقات به وقوع پيوسته در خصوص بازيهاي شورهاي اسلامي و خواست نامشروع عربها براي عدم درج نام خليجفارس و يا درج نامي مجعولي به جاي خليج، اين حساسيتها دو چندان شده است و فضا به شكلي است كه محذوف ماندن اين نام تاريخي در نقشههاي داخلي، با مواضع تندي همراه ميشود. در اين شرايط برخلاف عرف معمول كه در پوسترها، بروشورها و ساير طراحيها براي برنامههايي اينچنيني كه شاهد درج نقشه خليجفارس هستيم، اين نقشهها منقوش با نام خليج فارس پيوند ميخورد، سازمان تربيتبدني درج اين عنوان را در پوستر مسابقات فراموش كرد و عنوان خليج فارس در پوستر اجلاس وزراي ورزش آسيا جا افتاد تا موضعگيري ضمني در اين خصوص صورت پذيرد.
برنامه تلویزیونی «رو در رو» جمعه شب ساعت 20:30 به مدت یک ساعت از شبکه خبر به شکلی زنده پخش شد. در این برنامه به شکل بی سابقه ای برخی سیاست های کلیدی 30 ساله جمهوری اسلامی ایران از سوی دکتر صادق زیبا کلام مورد انتقاد، سرزنش و حتی تمسخر واقع شد. زیبا کلام مدعی شد که 30 سال گذشته ما در این توهم بوده ایم که پرچمدار مبارزه کشورهای جهان سوم و تحت ستم با «استکبار جهانی» به رهبری آمریکا هستم. بجای اصل قرار دادن منافع ملی ، ایدئولوژی را برای تنظیم سیاست خارجی خود برگزده ایم. زیبا کلام در پاسخ به ادعای محمدرضا حاج بابایی ، عضو هیات رئیسه مجلس هشتم در مورد آزاد ننمودن 12 میلیارد دلار دارایی های بلوکه شده ایران توسط دولت اوباما به عنوان حسن نیت، پاسخ داد: «بحث بلوکه شدن دارایی های ایران واقعیت ندارد. این پولها به عنوان غرامت به ایرانیانی که به شهروندی آمریکا درآمده بودند و اموالشان به هر بهانه ای، مثلا طاغوتی بودن، توسط سپاه و دولت و دیگر نهادها مصادره شد پرداخته شده است. آنها به دادگاه های آمریکا شکایت کرده اند که اموال و زمین ها و کارخانه هایشان بی دلیل مصادره شده و پس از بررسی غرامت هایی به آنها تعلق گرفته و از آن پول چیزی باقی نمانده است.» همچنین زیبا کلام در پاسخ به سخنان بابایی که آمریکا را موجب بسیاری از مشکلات کشور خواند گفت : «ما به همین دلیل با آمریکا دشمنی می کنیم که برای مشکلاتی که از حلشان عاجز هستیم مقصری داشته باشیم و چه مقصری بهتر از آمریکا.» این استاد دانشگاه در مورد این تصور که آمریکا رژیم صدام را به جنگ با ایران مجبور کرد، گفت: «سی سال از این دروغ را به مردم گفته ایم اما پاسخ نمی دهیم اگر جنگ بد بود و آمریکا آنرا به راه انداخت چرا پس از فتح خرمشهر آنرا متوقف نکردید؟ آیا آمریکا بود که بر ادامه جنگ اصرار می کرد؟» زیبا کلام همچنین با انتقاد از سیاست صدا و سیما گفت: «شما خبرهایی را که در جهت رفتار های مثبت دولت آمریکا و باراک اوباما باشد پوشش نمی دهید. مثلن وقتی ایشان از لزوم پیوستن اسرائیل به ان پی تی یا تشکیل دولت فلسطینی حرف می زند.» دکتر زیبا کلام در پاسخ به پرسش دو نفر از دانشجویان حاضر دراین برنامه در مورد دلایل ادامه دشمنی با آمریکا و اینکه چرا بعد از سی سال از فرصت پیش آمده استفاده نمی کنیم گفت : «باید این را از کسانی پرسید که فکر می کنند «پرچم...
جمعه 88.2.18 ساعت 10:45 است و کل مسافرين، سوار هواپيماي فوکر100 هما شده اند. پس از شمارش مسافرين، سر شيفت ترافيک از خدمه پرواز خداحافظي نموده ازهواپيما خارج ميشود. در ساعت 10:50 خلبان موتورهاي هواپيما را روشن و پس از چک نهايي به سمت ابتداي باند پرواز حرکت مينمايد. با نشستن خدمه پرواز بر روي صندليهاي مخصوص و اوج گرفتن صداي موتورها، هواپيما آماده پرواز ميشود. اما هيچ اتفاقي نميافتد. همه منتظرند، اما پس از 2 الي 3 دقيقه انتظار ناگهان صداي موتورها ضعيفتر شده و ماشينهاي زرد رنگ آتش نشاني به همراه خودروي سواري پژو 405 به هواپيما نزديک ميشوند، در اين لحظه درب هواپيما باز ميشود و ميني بوس تشريفات VIPبه کنار هواپيما ميايد، فردي با محافظينش ( به گفته مسافرين، معاون فناوري رييس جمهور ) از ميني بوس خارج و به داخل هواپيما مي آيند. موتورهاي هواپيما هنوز روشنند، صندليهاي جلو همگي پر هستند اما ايشان ظاهرا شخصيت برجستهاي هستند و به همين خاطر به هر وسيلهاي ايشان را در رديفهاي جلو مستقر ميکنند، اما محافظين جايي براي همنشيني کنار ايشان نمي يابند و در انتهاي هواپيما مستقر ميشوند.
سلام دکتر احمدی نژاد. خوشبختانه یا متاسفانه سال های آخر عمر من که خیلی هم زودهنگام فرا رسیده است مصادف شده است با دوره ی ریاست جمهوری شما.
نمی خواهم ناله کنم ولی ما یک زندگی معمولی داریم و پدر من حتی با پول نفتی که شما بر سر سفره ی ما آوردید نیز نتوانست هزینه ی سفر من را به خارج از کشور برای معالجه بدهد. دکتر های مهربان کشورم خیلی وقت بود که می گفتند با سفر ودرمان در خارج می توانم بیماری ام را بهبود بخشم ولی الان خانواده ام تنها امیدشان شیمی درمانی و قرص خوردن من است.من خودم می دانم که دیگر نخواهم بود.
دکتر امسال دوست داشتم قهرمانی تیم کشتی کشورم را ببینم ولی نشد ، تیم فوتبال کشورم به بدترین وضعیت ممکن دچار شده و من با نا امیدی دیگر تیمم را در جام جهانی نخواهم دید.تلخ است. از خدا خواسته ام که به تیم ما کمک کند تا به جام جهانی برویم تا یک بار دیگر به خاک پاک میهن عزیزم افتخار کنم و با عذت بمیرم.
دکتر نمی دانم که شما باز هم رئیس جمهور خواهی شد یا نه ولی شخصا امیدوارم که این سمت را به کسی دیگر دهد و شما دیگر استراحت کنید.دکتر من که هیچ ولی خون مظلوم یک جایی پا گیر می شود. انرژی هسته ای که شما برایمان به ارمغان می آورید و حتی موشک امید نمی تواند به مردم بیچاره و بدبختی چون من کمک کند ، من دوا و تجهیزات می خواستم که نبود … یعنی همه چیز بود جز این.
این نامه را ننوشتم که عذاب وجدان بگیری چون حتی وقتی برای عذاب وجدان هم نداری الان فقط می خواهی 4 سال دیگر بر کشورم ایران حکومت کنی و فکر تبلیغاتی با پول و سیب زمینی … ولی اگر خواستی این بار شعاری بسازی لطفا نفت را خالی بر سر سفره ما نیاور چون دیگر کافی نیست ما نیاز به نفت و تمامی مشتقات آن داریم…
مواضع طالبان همچنان زیر آتش ارتش پاکستان
هزاران غیرنظامی خانه و زندگی خود در سوات را رها کرده و پا به فرار گذاشتهاند.
۱۳۸۸/۰۲/۱۸ یک روز پس از دستور نخست وزیر پاکستان به پاکسازی تروریستها و اعلام تعهد این کشور به آمریکا برای مبارزه با افراطگرایی، هواپیماهای این کشور، روز جمعه، مواضع طالبان در دره سوات را بمباران کردند. خبرگزاری رویترز به نقل از سخنگوی ارتش پاکستان در دره سوات میگوید علاوه بر ۵۵ شبهنظامی طالبان که روز پنجشنبه کشته شدند، روز جمعه ۱۲ شبهنظامی دیگر قربانی آتش هلیکوپترها و جنگندههای پاکستان شدهاند. بمباران مواضع طالبان در دره سوات به دنبال آن صورت میگیرد که یوسف رضا گیلانی، نخست وزیر پاکستان، شامگاه پنجشنبه گفت: «برای حفظ عزت و افتخار کشورمان و حمایت از ملت، نیروهای مسلح به پاکسازی شبهنظامیان و تروریستها گمارده شدهاند.» آصف علی زرداری، رئیس جمهور پاکستان، این هفته در گفتوگوهای خود با باراک اوباما در واشینگتن به رئیس جمهور آمریکا در مورد تعهد اسلامآباد به شکست دادن القاعده و متحدان آن تضمین داد. به این ترتیب اکنون نبرد در دره سوات در ۱۳۰ کیلومتری شمال غربی اسلامآباد به آزمونی برای ثبات قدم پاکستان در مبارزه با طالبان تبدیل شده است. حملات گسترده ارتش پاکستان به مراکز و محل استقرار شبهنظامیان طالبان از حدود یک هفته پیش آغاز شده است. ارتش پاکستان در واکنش به اقدام طالبان در ورود به منطقه «بونیر» واقع در صد کیلومتری اسلامآباد، پایتخت پاکستان، دست به این حملات زده است. حضور طالبان در این منطقه نگرانی شدید مقامهای آمریکایی را نسبت به افزایش نفوذ شبهنظامیان طالبان در پاکستان مجهز به سلاحهای هستهای در پی داشت. مقامهای آمریکایی همواره دولت پاکستان را به سهلانگاری در مبارزه با طالبان متهم کرده و ارتش آمریکا نیز بارها مراکز طالبان را در منطقه هممرز با افغانستان با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین خود هدف حمله قرار داده است. فرار غیرنظامیها و تشدید بحران انسانی در همین حال در هفته جاری دهها هزار غیرنظامی از منطقه نبرد ارتش پاکستان با طالبان گریختهاند. با توجه به این که پیشتر نیز صدها هزار نفر به دنبال درگیریهای دیگر بین دولت پاکستان و شبهنظامیان خانه و زندگی خود را رها کرده بودند، اکنون گروههای امدادرسان میگویند موج جدید در فرار غیرنظامیها بحران انسانی در این منطقه را تشدید کرده است. خبرگزاری آسوشیتدپرس روز جمعه از فرار بیش از ۴۵ هزار نفر از عملیات نظامی در دره سوات و مناطق همجوار آن خبر داد. روز گذشته کمیته بینالمللی صلیب سرخ نیز بر تشدید بحران انسانی در منطقه دره سوات تاکید کرد و کمیسر عالی آوارگان سازمان ملل نیز نسبت به امنیت غیرنظامیها ابراز نگرانی شدید کرد. خبرگزاری آسوشیتدپرس روز جمعه از فرار بیش از ۴۵ هزار نفر از عملیات نظامی در دره سوات و مناطق همجوار آن خبر داد.
مقامات پاکستان در ماه فوریه گذشته با تقاضای طالبان برای اجرای شریعت اسلامی در دره سوات موافقت کردند، اما شبهنظامیان طالبان از زمین گذاشتن سلاحهای خود سر باز زدند و به پیشروی به سوی اسلامآباد ادامه دادند. پاکستان در سالهای اخیر دستکم ده عملیات نظامی در منطقه مرزی خود با افغانستان داشته است که بیشتر آنها پس از به جا گذاشتن ویرانی و تلفات بسیار در میان غیرنظامیها بینتیجه به پایان رسیده است. دولتهای خارجی از جمله ایالات متحده میگویند این منطقه مرزی همچنان منطقه امنی برای شبهنظامیان طالبان و القاعده است.